عشق گمشده فراموش شده
یار جانان با رقیبان هم آغوش شده
شدم مجنونی که نباشد او را حال خوب
فلک کرده روزگار خنده مرا به ترکه چوب
.
.
.
حسین اسدی
عشق گمشده فراموش شده
یار جانان با رقیبان هم آغوش شده
شدم مجنونی که نباشد او را حال خوب
فلک کرده روزگار خنده مرا به ترکه چوب
.
.
.
حسین اسدی
تو گرم ترین حرارت برای گرم کردن
این قلب سرد یخ زده بودی
تو را نه به دریا تشبیه میکنم
که تو زیباتری، قلبت عمیق تر
نه به کوه که تو مستحکم تری
و صد البته سربلندتر در نظرم
یار من ستاره ها از دور زیبایند
از نزدیک داغ سوزاننده
اما تو را هرچه از نزدیک تر دیدم
بیشتر به زیبایت ایمان آوردم
تو سرچشمه ای و من پیاله
اما به وسعت تو قسم تمام من پر است از تو
.
.
.
حسین اسدی